تاریخچه
وضع طالقان از گذشته تا امروز
وضع کنونی مردم طالقان را اوّل باید از رسالههای مختلف با مضمون دارالامن و الامان بودن طالقان جستوجو کرد. هر مکان یا سرزمینی که مردم آنجا با عنصر محبت زندگی کردند از آن خاک مردمان معنوی و اثر گذار ظهور کرده اند و این مرهون آرامش و محبّت در یک محیط است که روح انسان را به تعالی و تکامل سوق میدهد. فرازی از یک رساله را ذکر میکنیم: «به خدا سوگند آن کس که شراب ناب انصاف را از دستهای لطف و مهر نوشید، تصدیق نماید که الان خطّة طالقان من حیث الامن و الامان چشم و چراغ محروسة ایران و رشک روضة رضوان و محلّ نزول حضرت رحمان گشته و چه مشکات با برکات «الله نور السموات و الارض» مشتعل و روشن شد.
فرق دو طالقان ایران و افغانستان
از قرائن حالی که بگذریم، از دلایل و قرائن مقالیه نمیتوان گذاشت، بلکه میتوان در آن دقت کرد اینکه در انتهای حدیث «ویحاً للطالقان» از امام علی(ع) سؤال میشود: «این الطّالقان؛ طالقان کجاست؟» حضرت فرمود: «نحو الدیلم»؛ یعنی طالقانی که نزدیک دیلم و یا دیلمان است و حال اینکه نزدیک طالقان افغانستان منطقة دیلم وجود ندارد و فقط در ایران کنار طالقان ایران منطقهای به نام دیلم موجود است و.... . وقتی صحبت از ظهور حضرت میشود فقط از جنبهها و ویژگیهای جغرافیایی نیست بلکه مهم خصوصیات یاران آن حضرت از نظر دینی و اخلاقی است و جنبههای جغرافیایی ثانی می باشد.
بقاع متبرکه زیادی در یک دره کوچک جمع شده است. طالقان در زمان های قدیم گستردهتر از حال بوده است تا آنجا که طالقان تا ری و قم هم ادامه داشته و بر بخش وسیعی از ایران اطلاق میشده است. شاید به همین دلیل باشد که گروهی معتقدند منظور از اهل بیت(ع) از طالقان، در آن روزگار، سرزمین ایران بوده است. البته باید دلایل این قول به نحو دقیقتری بررسی شود. وجود امامزادگان بسیار در منطقه طالقان دلیل علوی بودن این منطقه است و حتّی روستایی در منتهی الیه طالقان است. به نام یَرَکْ وجود دارد. دراین روستای دور افتاده 73 تن یا بیشتر امامزاده وجود دارد به طوری که در هر کوچهای قدم میگذارید چند بقعه امام زاده میبینید که اینان از کشته شدگان و سادات و علویان در جنگ با کفّار بودهاند.
چگونگی ورود تشیّع و رسوخ آن در طالقان:
یکی از مهمترین عناصر انتقال فرهنگ، خود انسانها هستند که حامل عناصر اصلی فرهنگ هستند و باید توجّه داشت که تشکیل مدنیّت شیعی، نوعی ثبات ریشهدار را در فرهنگ شیعی را ایجاد نموده؛ خصلتهای زیر مبتنی بر این اصل، موجب ظهور و بروز ویژة فرهنگ شیعی در طالقان بوده است:
1. جنگ و گریزهای علویان با دشمنان، حرکت به طرف کوهها و قرار گرفتن در طالقان
2. علاقة باطنی و قلبی مردم طالقان به ائمّه(ع) که از دیرباز به دلیل ایرانیالاصل بودن و نیز وجود عنصر مینویِ محبّت به آدمهای آسمانی صفت در طالقانیان وجود داشته است
3. وسعت طالقان و وجود قریههایی که از قدیم تا 800 آبادی بوده، عدم دسترسی دشمن به جهت کثرت قریهها.
وجود قوم آمادها یا مردها در کنار دریای قزوین (کاسپین) که هرگز زیر بار حکومتهای جائر آن زمان ـ حتّی حکومت اسکندر- نرفتند و حکومتپذیر نشدند و گویا طالقانیها نیز از همین قوم باشند که البتّه نیاز به پژوهش و تحقیق و اثبات علمی و تاریخی دارد. قوت و قدرت بدنی مردان طالقانی که به قول احادیث، جوانمردانی چون صخرهاند و شاید همین جوانمردان صفاتی را از همان «فتیان» در ماجرای اصحاب کهف در قرآن مجید به ارث برده باشند.
اوّلین حکومت شیعی ایران که آل بویه و دیلمان است، در نزدیکی طالقان تأسیس شد و اوّلین وزیر آنها صاحب بن عبّاد، طالقانی میباشد و مقرّ حکومتی آنها در اصفهان بوده است. ناگفته نماند، بنابر نقل کتاب «وفیات الاعیان» از ابن خلّکان اوّلین کسی که اصفهان را متشیّع کرد، صاحب بن عباد طالقانی بوده است.
ورود حسن صباح به منطقة طالقان و مستقر شدن در قلاعی که از پیش و در زمانهای باستان در طالقان وجود داشته، مثل قعلة الموت ـ که نام اصلی آن آموخت یا تعلیم است، این در حالی است که اصلاً این منطقه به نام طالقان معروف بوده است چون از قرنها قبل از امامان(ع) چنین نقل شده و اصل برای ما روایت است ـ کلمة الموت حروف ابجد است که از جمع آن حروف که هر حرف آن مبیّن یک عدد و مجموع آن، اعداد مبیّن تاریخ شب ورود حسن صباح به قلعه بوده است.
اینکه حسن صباح چگونه آنجا را انتخاب نمود، داستان جالبی دارد. نقل میکنند، وقتی حسن صباح با یارانش به نزدیک قلعه رسید برای استراحت توقف کردند. حسن صباح در حالی که استراحت میکرد، پیرمردی با یک پشته علف زیاد به آنها نزدیک میشود. پیرمرد کنار حسن صباح ایستاد، حسن صباح پرسید: پیرمرد اینجا کجاست و نام آن چیست؟ پیرمرد گفت: اینجا طالقان است و من هم طالقانی هستم. حسن صباح گفت: شنیدهام مردم طالقان مردمانی آگاه به شریعت هستند، میخواهم سؤالی از تو بکنم. سپس حسن صباح چند سؤال شرعی از پیرمرد پرسید و پیرمرد با دقّت تمام مفصّلاً شروع به جواب دادن کرد، در حالی که پیرمرد طالقانی زیر پشتة بزرگی از علف بود. وقتی پرسش و پاسخ تمام شد، حسن صباح از جای خود برخاست و به یارانش گفت: همین قلعه را برای استقرار انتخاب میکنیم. یارانش گفتند: چرا این قلعه؟ حسن صباح گفت: چون که چنین مردانی دارد. این پیرمرد زیر این بار بزرگ علف با من مباحثه علمی میکند، پس ما همین قلعه را برای قیام خود انتخاب می کنیم.